جدول جو
جدول جو

معنی تتبع کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تتبع کردن(مَ)
پژوهش. پی جویی. طلب کردن. تفحص کردن: و گفت تتبع میکن تا این کیست که میگویند پیغمبر خواهد بود. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 97). روی بحضرت نهاد و جانیان را تتبع کرد و بعضی را بدست آورد و مثله کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 77). و طایفۀ ایشان را تتبع کرد تا همه را نیست گردانید و سیاست فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 399). این رئیس جماعت متأکله را تتبع کرد و هرچه در ایام فتنه برشوت گرفته بودند از ایشان بستد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 437) ، پیروی کردن. متابعت:
تتبع سخن کس نکرده ام هرگز
کسی نکرده بمن فن شعر را تلقین.
صائب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنبل کردن
تصویر تنبل کردن
کاهلی کردن تنبلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بلکیدن آگستن خود چسباندن نشلیدن چنگ در زدن بچیزی در آویختن به، وسیله قرار دادن کسی یا چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضرع کردن
تصویر تضرع کردن
موییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقبل کردن
تصویر تقبل کردن
بعهده گرفتن بگردن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسرع کردن
تصویر تسرع کردن
شتاب کردن سرعت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجمع کردن
تصویر تجمع کردن
انجمن کردن گرد هم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجرع کردن
تصویر تجرع کردن
جرعه جرعه نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقبل کردن
تصویر تقبل کردن
پذیرفتن، پذیرا شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
مطیع کردن، رام ساختن، فرمان بردار کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
تابعٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تابه کردن
تصویر تابه کردن
Pan
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مربع کردن
تصویر مربع کردن
Square
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
Subordinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
subordonner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
kuwasilisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
تابع کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
অধীন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
종속시키다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
boyun eğdirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
従属させる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
להכפיף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
अधीन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
menundukkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
ยอมรับอำนาจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
ondergeschikt maken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
subordinar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
subordinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
subordinar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
从属
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
podporządkowywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
підкоряти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
unterordnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
подчинять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مربع کردن
تصویر مربع کردن
quadrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی